اخبار


مصاحبه با مهندس ایرج کلانتری
 مهندس ایرج کلانتری معتقد است که مسابقه های معماری فرصتی است برای جوانان با استعدادی که در جامعه هستند و فرصت ورود به طرح‌های عمرانی را ندارند. این جوانان می‌توانند از راه مسابقه، در بخش خصوصی و یا سایر بخش‌ها وارد شوند.

 کلانتری دربارة برگزاری مسابقة «طراحی نمای برج‌های هزاره سوم» گفت:«به هر حال، این یک واقعیت است که در جامعة کنونی ما و در شهر تهران، یک ساختمان عظیم ساخته شده، مقدار زیادی سرمایه‌گذاری شده و ارزش و اهمیتی پیدا کرده است. بنابراین می‌توانیم از راه رقابت، ایده‌ها و گزینه‌هایی را برای انتخاب بهترین راه حل جهت پایان این پروژه پیدا کنیم. خوشبختانه در هیئت داوران هم این اتفاق نظر را داریم که علاوه بر این که گزینه‌های بهینه را انتخاب می‌کنیم، توصیه‌های لازم را هم تا حد امکان به کارفرمای پروژه بدهیم

از نظر این معمار برگزیده در سال 1384، معماری یا خدمات مهندسی مشاور برای خلق یک اثر معماری، یک پکیج است؛ اما متأسفانه اکنون در جامعة ما به این مسئله توجهی نمی‌شود. از نظر مهندس ایرج کلانتری، ارائة یک نمای مطلوب به توانایی‌های تکنولوژیک در دسترس، رعایت مسایل تکنیکی، توجه به مسئلة هزینه‌های اقتصادی و سهولت اجرا بستگی دارد. او در مورد نمای مطلوب برای برج‌های هزارة سوم گفت: «به نظر من نما باید ماهیت این ساختمان را منعکس کند. نما باید ترنسپرنسی داشته باشد که بیننده بتواند سازه را از پس آن ببیند، اما اگر قرار باشد نما، چادر یا حجابی باشد که این ماهیت را پنهان کند، به نظر من ممکن است درست نباشد

عضو هیئت داوران مسابقة «طراحی نمای برج‌های هزاره سوم» در مورد کارکردهای مسابقه-های معماری گفت: «مسابقه روش خوبی است برای صاحبان سرمایه، انبوه¬سازان یا کسانی که می‌خواهند پروژه‌ای بسازند. چون در نظام فنی اجرایی و مقررات دولتی، پروژه‌های اعتبارات عمرانی به مؤسساتی سپرده می‌شود که به عنوان مهندسین مشاور احراز صلاحیت شده باشند. آنها توانایی‌های خودشان را دارند و در چهارچوب تجربه خودشان محتاطانه وارد پاسخگویی به کارفرایان می‌شوند. ولی جوانان با استعدادی در جامعه هستند که فرصت ورود به طرح‌های عمرانی را ندارند. این جوانان می‌توانند از راه مسابقه در بخش خصوصی یا سایر بخش‌ها وارد شوند. حتی در پروژه‌های دولتی هم می‌توان مسابقه¬هایی بین مشاوران گذاشت

مؤسس و رئیس هیأت مدیرة شرکت مهندسان مشاور باوند، معمارها را به سه دسته تقسیم کرد؛ دستة اول آن‌هایی که مدرکی دارند و اسم‌شان هم معمار است و بلدند پلان بکشند. این‌ها به کارفرما می‌گویند: «من تمام توانایی‌هایم را در اختیار تو می‌گذارم، چه می‌خواهی برایت بکشم؟!». گروه دوم معمارانی هستند که در برج عاج به سر می‌برند. فکر می‌کنند همة دنیا باید به آنها سفارش بدهند و آن‌ها هم هر چه دل‌شان می‌خواهد بسازند؛ ولی دستة سوم معمارانی هستند که اهل دیالوگ و تعامل با کارفرما هستند و در عین حال، شخصیت خودشان را هم از دست نمی‌دهند و این درست است.ر